Hazara Genocide Archive

Zainab Abdulahi

Detailed information

Full Name: Zainab Abdulahi
Father's Name: Nadir Ali
Gender: Female
Age: 25
Marital Status: Engaged
Ethnicity: Hazara
Occupation: Bank employee
Was living in: Barchi, West Kabul, Afghanistan
Killed on: January 13, 2022
Killed in: Gunfire
Perpetrators: Taliban
Buried in: Hazara graveyard west Kabul
Country: Afghanistan
Telephone: Yes
E-mail Address: No
Consent letter:

Zainab Abdulahi, victim of

Individual victims in different locations in Afghanistan

In this category you can see those Hazaras, who individually have been targeted in different places, on different dates and methods in Afghanistan.

در این بخش قربانی های هستند که به صورت انفرادی در نقاط مختلف، به تاریخ های متفاوت و روش های گوناگون در افغانستان مورد هدف قرار گرفته اند.

On Saturday, January 13, 2022, Zeinab Abdollahi, her two sisters and some other friends, including four children, left Ahmadian Wedding Hall in Dasht-e Barchi to drive home. The Taliban stopped them in the Mahtab Qala area of Dasht-e-Barchi and let them drive after a brief inspection. A few seconds after the car has started driving, a talib opens fire on the car and a bullet hits Zeinab right in the heart. Zeinab dies on the way to the hospital.
روز شنبه ۲۳ جدی ۱۴۰۰ شمسی، زینب عبداللهی، دو خواهرش و چند تن دیگر از دوستانش از جمله چهار کودک از تالار عروسی احمدیان دشت برچی خارج می شوند تا خانه بروند. طالبان آنها را در منطقه مهتاب قلعه دشت برچی متوقف می کنند و پس از بازرسی کوتاهی به آنها اجازه می دهند بروند. اندکی بعد از حرکت موتر، طالبی به سمت موتر تیراندازی می کند و یک گلوله راست به قلب زینب اصابت می کند و زینب در راه بیمارستان جان می دهد. گزارش زیر بر گرفته شده از روزنامه صبح کابل است گزارشگر: روح‌الله طاهری تراژدی‌ پس از شادی؛ زینب چگونه کشته شد؟ محمدسمیع، شوهر خواهر زینب و راننده‌ی است که زینب و شش همراه‌اش را از محفل عروسی به سمت خانه می‌برد. او، می‌گوید که با اشاره‌ی طالبان در منطقه‌ی گولایی مهتاب‌قلعه‌ی دشت برچی، توقف می‌کند. به گفته‌ی او، طالبان، موترش را بازرسی کرده و اجازه می‌دهد که حرکت کند؛ اما چند متر دور نمی‌شود که طالبی موترش را به رگبار می‌بندد. تراژدی‌ پس از شادی؛ زینب چگونه کشته شد؟ کابل شب‌های زیبایی دارد. نورافکن‌های جوراجورِ سالن‌های عروسی، شب‌های این شهر را دل‌نشین‌تر کرده است. درون این شهر اما، قصه‌های متفاوتی دارد؛ قصه‌هایی که با غصه‌های پدران و مادران هم‌راه است. آمده‌ام تا به پای قصه‌ی خانواده‌‌ای بنشینم که در یکی از همین شب‌ها، غصه‌‌ای بر زندگی‌شان غلبه کرده که تا ابد دامن شان را رها نمی‌کند. نادرعلی، پدر این خانواده‌، پیرمردی است که یک عمر با مشکل‌های گوناگون روزگار کمر داده؛ اما اکنون از دست‌رفتن دختر جوانش، کمرش را شکسته است. او، از دخترش- زینب- می‌گوید؛ از دختری که با چهره‌ی بشاش به عروسی دوستش می‌رود؛ اما با صورت پژمرده در تابوت به خانه‌ بر می‌گردد. زینب عبداللهی، دوستش و دو خواهرش هم‌راه با چهار کودک ساعت نه و نیم پنج‌شنبه‌شب- ۲۳ جدی-، از تالار عروسی احمدیان در دشت‌ برچی، بیرون می‌شوند. همگی با موتری به سمت خانه‌ی زینب که در منطقه‌ی عباس‌قلی دارالمان است، حرکت می‌کنند. شب است و جاده با تلالوی نورافکن‌ها آراسته. زینب و هم‌راهانش در موتر شاد و خوشحالند. رد پای شادی و سرور بر چهره‌های‌شان دیده می‌شود. این خوشحالی اما، دیری دوام نمی‌کند. طعم شیرین عروسی به کام دوست و خواهران زینب تلخ می‌شود. شادی‌ها تبدیل به درد و اندوه‌ی می‌شود که اکنون بغض آن، گلوی نادرعلی را می‌فشارد و نمی‌گذارد جمله‌هایش را به پایان برساند. نادرعلی، به محمدسمیع، دامادش اشاره می‌کند که رشته‌ی صحبت را به دست بگیرد. محمدسمیع، شوهر خواهر زینب و راننده‌ی است که زینب و شش همراه‌اش را از محفل عروسی به سمت خانه می‌برد. او، می‌گوید که با اشاره‌ی طالبان در منطقه‌ی گولایی مهتاب‌قلعه‌ی دشت برچی، توقف می‌کند. به گفته‌ی او، طالبان، موترش را بازرسی کرده و اجازه می‌دهد که حرکت کند؛ اما چند متر دور نمی‌شود که طالبی موترش را به رگبار می‌بندد. اینگونه است که با حرکت انگشت دست طالب، چراغ زندگی زینب برای همیشه خاموش می‌شود. به گفته‌ی محمدسمیع، گلوله‌ها مستقیم قلب زینب را پاره می‌کند؛ اما مرمی به دیگر سرنشینان موتر که زنان و کودکان بوده اند، برخورد نمی‌کند. او، می‌افزاید: «اگر یک بلیست پایین‌تر به تانک تیل موتر اصابت می‌کرد، همه‌ی ما مرده بودیم.» اکنون که ۳۲ ساعت از آن رویداد می‌گذرد، سرنشینان موتر در شوک به‌سر می‌برند و نمی‌دانند چگونه این اندوه کلان را هضم کنند. به گفته‌ی نزدیکان نادرعلی، یک خواهر زینب در شفاخانه بستر است و مادرش نیز هر از گاهی بی‌هوش می‌شود. قصه این‌جا ختم نمی‌شود. در همان لحظه، افرادی طالبان، شلیک بر موتر را انکار می‌کنند. محمد سمیع، می‌گوید که پس از دیدن زینب، از موتر پیاده شده و به سوی افراد طالبان می‌رود. « موتر را در جا ایستاد کدم و دویدم به سوی طالبان و گفتم که فیر کردی و نفر را کشتی. آن‌ها مرا تیلا کدن و مه در شیشه عقب موترم خوردم، شیشه شکست. آن‌ها می‌گفتند که ای خودش ضعف کرده، چون ما هوایی فیر کردیم.» قرار بر این می‌شود که محمدسمیع زینب را به شفاخانه ببرد و افراد طالبان به دنبال شان بروند. «وقتی که به شفاخانه محمدعلی جناح رسیدیم، افراد طالبان نیامده بود.» شفاخانه‌ی محمدعلی جناح، کشته‌شدن زینب را تأیید می‌کند و به حوزه‌ی ششم طالبان خبر می‌دهد. به گفته‎‌ی سمیع، چند لحظه بعد، افراد طالبان بر دو لینجر از حوزه‌ی ششم به شفاخانه می‌رسند و می‌گویند که گولایی مهتاب قلعه ساحه‌ی مسوولیت آن‌ها نیست. افراد طالبان هم‌راه با محمدسمیع در ساحه می‌روند و می‌بینند که هیچ ایست بازرسی‌ای در آن‌جا وجود ندارد!‌ افراد طالبان ساحه را ترک کرده بودند. طالبانی که محمدسمیع را همراهی می‌کردند، پس از گواهی شاهدان تأیید می‌کنند که افراد حوزه‌ی سیزدهم طالبان بر آن‌ها-زنان و کودکان-، «اشتباهی» شلیک کرده اند؛ اما وزارت داخله‌ی طالبان تا هنوز چیزی در این مورد نگفته است. این پایان ماجرا نیست. مرگ هر انسان، زندگی افراد دیگری را نیز تباه می‌کند. زینب تنها خواهر و دختر کسی نبوده؛ بلکه نامزدی هم داشته است. عبدالمجید بشریار پنج ماه پیش با زینب وعده می‌سپارد که باقی عمرش را با او سپری کند؛ اما او اکنون مجبور است برای همیشه اندوه نبود زینب را زندگی کند. او و زینب مصمم بودند که تحصیلات‌شان را به سطح دکترا بلند ببرند. بشریار می‌گوید: «زمینه سازی کرده بودیم که برای خواندن ماستری به خارج از کشور برویم؛ اما چه شد!؟» زینب عبداللهی، کارمند بانک فنیکا و دانش‌آموخته‌ی اقتصاد بود. او، تنها نان‌آور خانه و یگانه امید مادر و پدر پیرش بود. نادرعلی- پدر زینب-، خواهان قصاص عاملان قتل دخترش است و اما نمی‌داند باقی عمرش را چگونه بدون زینب به‌سر کند. خواستم با مادر زینب نیز صحبت کنم؛ اما مادرش بی‌هوش بود. علی‌اکبر خیرخواه هم‌کار گزارش‌گر بوده است.
Gulhous Atayee

Gulhous Atayee

Sulaiman Atayee

Sulaiman Atayee

Mohammad Anwar Atayee

Mohammad Anwar Atayee

Mohammad Akbar Atayee

Mohammad Akbar Atayee

Mohammad Naim Ebrahimi

Mohammad Naim Ebrahimi

Hassan Ahmadi

Hassan Ahmadi

Mohammad Mehdi Khaliqi

Mohammad Mehdi Khaliqi

Hassan Reza Hazara

Hassan Reza Hazara

Khuda Bakhash

Khuda Bakhash

Habiba Rahimi

Habiba Rahimi

Mohammad Musa Tofan

Mohammad Musa Tofan

Surosh Mohammadi

Surosh Mohammadi

Mohammad Zaman Wakili

Mohammad Zaman Wakili

Ali Madad Sharifi

Ali Madad Sharifi

Halima Emami

Halima Emami

Mohammad Younos Merzae

Mohammad Younos Merzae

Mahram Ali Alizadeh

Mahram Ali Alizadeh

Talib Hussain Sherzad

Talib Hussain Sherzad

Hemat Ali

Hemat Ali

Zakariya Haidari

Zakariya Haidari

Mohammad Musa Khoshmiri

Mohammad Musa Khoshmiri

Enayat Fikrat

Enayat Fikrat

Ali Ameri

Ali Ameri

Najibullah Ebrahimi

Najibullah Ebrahimi

Khodadad Mohammadi

Khodadad Mohammadi

Esmat Ehsanmand

Esmat Ehsanmand

Hussain Haidari

Hussain Haidari

Habibullah Rahimi

Habibullah Rahimi

Hamid Azizi

Hamid Azizi

Yarmohammad Madadi

Yarmohammad Madadi

Ishaq Ahmadi

Ishaq Ahmadi

Mohammad Hussain Mahmodi

Mohammad Hussain Mahmodi

Nematullah Qahraman

Nematullah Qahraman

Abdulsatar Haidari

Abdulsatar Haidari

Khawas Ameri

Khawas Ameri

Mohammad Arif Ahmadi

Mohammad Arif Ahmadi

Noora Jan Jafary

Noora Jan Jafary

Mohammad Ishaq

Mohammad Ishaq

Kazim Rezaie

Kazim Rezaie

Mohammad Ghulami

Mohammad Ghulami

Hadi Rizwani

Hadi Rizwani

Nafisa Balkhi

Nafisa Balkhi

Ali Ghafoori

Ali Ghafoori

Sediqa Sobhani

Sediqa Sobhani

Zainab Abdulahi

Zainab Abdulahi

Omidullah Amini

Omidullah Amini

Abdul Khaliq Hakimi

Abdul Khaliq Hakimi

Safeullah Qambari

Safeullah Qambari

Alisha Salehi

Alisha Salehi

Nawab Haidari

Nawab Haidari

Mohammad Ali

Mohammad Ali

Eng Reza Zaki

Eng Reza Zaki

Ali Mohammad

Ali Mohammad

Parwin Hussain

Parwin Hussain

Bano Hazara

Bano Hazara

Mohammad Naiem

Mohammad Naiem

Juma Khan

Juma Khan

Rohullah

Rohullah

Yabinda

Yabinda

Tahir Hazara

Tahir Hazara

Mahdi Hazara

Mahdi Hazara

Noorullah

Noorullah

Mohammad Ali

Mohammad Ali

Reza Panahi

Reza Panahi

Mohammad Esa Zigham

Mohammad Esa Zigham

Ibrahim

Ibrahim

Mohammad Zaman

Mohammad Zaman

Sultan Ali

Sultan Ali

Ebad Ali

Ebad Ali

Mohammad Ali

Mohammad Ali

Reza Ali

Reza Ali

Jan Ali Ashoori

Jan Ali Ashoori

Nabila Zia

Nabila Zia

Hussain Panahi

Hussain Panahi

Kazim Nazari

Kazim Nazari

Mahdi Safdarzada

Mahdi Safdarzada

Mohammad Jawad Zuhak

Mohammad Jawad Zuhak

Sayed Ibrahim Musavi

Sayed Ibrahim Musavi

Mohammad Tahir

Mohammad Tahir

Mohammad Hashim

Mohammad Hashim

Sardar Ehsani

Sardar Ehsani

Mohammad Ali Mohammadi

Mohammad Ali Mohammadi

Mustafa Abdullah

Mustafa Abdullah

Ehsanullah Mir

Ehsanullah Mir

Azizullah Rahemi

Azizullah Rahemi

Amanullah Behzad

Amanullah Behzad

Ali Javed Taheri

Ali Javed Taheri

Dawood Muhebbi

Dawood Muhebbi

Salam Khan

Salam Khan